نمایشگاه انفرادی نقاشی نسرین تقوی
توضیحات و استیتمنت نمایشگاه
" نمایشگاه انفرادی خود را با کمال احترام به استاد پر از مهرم آقای ایرج شافعی عزیز تقدیم می کنم. باشد که بتوانم قطره ای از دریای بیکران مهر ولطف وحمایتهای بیدریغ و همیشگی شان را پاسخگو باشم." من از نسلی هستم که عشق ومهربانیِ خالص ،سادگی،باهم بودنها،یکدلی ویکرنگی،صفا وصمیمیت را با پوست وگوشت واستخوانم لمس کرده ام. نسل مدرسه های دوشیفته،یک هفته صبح ویک هفته بعد از ظهر.ویکدفعه های لذتبخش،در یک بعد از ظهر،وسط زنگ کلاس مادر به دنبالمان میآمد و ما ذوق زده از اینکه حتما به مهمانیِ خانه دایی،عمه،عمو،مادر بزرگ و....میرویم،بُدو وبا ذوق ،تمام وسایل را جمع کرده وسوار بر اتوبوس دوطبقه به سمت خانه ی یک عزیز. بزرگترین لذت زندگی رفتن به زیر کُرسیِ خانهء عمه وکتاب خواندن ،تخمه خوردن،گفتن وشنیدن وخندیدن ولذت بردن از ساعتهای با هم بودن ،بدون اینکه بدانیم وحتی فکر کنیم چه فرداهایی در انتظارمان است. ویابالای درخت توت حیاط خانه ی مادر بزرگ شیطنت کردن وجمع کردن توتهای بر زمین ریخته، لِی لِی بازی ودویدن وبالا بلندی در حیاط خانه ی مادر بزرگ و هل دادن همدیگر در حوض وسط حیاط پر درخت ،آب بازیها وشادیها و فریادها وشبها خسته از شیطنت ها با صدای بادی که در میان برگها می پیچیدوالبته آمیخته به ترسی شیرین به خواب می رفتیم ویا با صدای جیر جیرکهای روی درختان که فکر می کردیم وای چه صداهای وحشتناک وترسناکی است، غافل از اینکه بعدها چه صداهای وحشتناک وهراسناکی از انفجار بمب ها وموشکها در انتظارمان خواهد بود وما بی خبراز آنها. بله این ترسها کجا وآن ترسها کجا؟؟ واما امروز آن نسل تبدیل به انسانی شده خسته ،که پس از گذرانیدن یکروز پر از هیاهوی شهر وکار ،مستاصل وناآرام وارد آپارتمان خود می شود وبرای تمدد اعصاب وآرامش وبه در بردن خستگیِ ناشی از یکروز پر تلاطم کاری وزندگی لیوانی چای به دست به کنار پنجره میرود ولی منظره بیرون چیزی جز آجرهای آپارتمان روبرو ویا خیابانی پر از ماشینها که حتی نمیفهمی خیابان است یا پارکینگ اتوموبیلها،روبرو می شود. پس من بر آن شدم لذت خاطره بازیهای خود را به دیوار خانه هایمان بیاورم تا با لیوان چایی به دست به روی مبل لم دهیم وبه دیوار روبرو خیره شویم که تصویری از خاطراتِ زیبا وتکرار نشدنیِ هم نسلان من است وآرام به چرتی چند لحظه ای فرو رویم و در آن حیاطهای زیبا وصمیمی که دیگر تقریباً نشانی از آنها نیست سفر کنیم ودر این سفر به بازیگوشی وشیطنت در گوشه گوشه ی آن بپردازیم. والبته یکدفعه با صدای زنگ موبایل که یا پیامی است از تلگرام ،واتس آپ یا اینستا.....چشمها را باز کنیم وبه دنیای پر از همهمه وتبلیغ وتظاهر امروز برگردیم،ولی با احساسی زیبا وانرژی دوباره برای ادامه زندگی. پس عزیزانِ من بیایید و روز نمایشگاه من جمعه ۱۰ اسفند برای چند دقیقه میهمان حیاطهای گرم وصمیمی وپر از مهر وسادگی ویکدلی ودوستی خیالاتِ من باشید و من میزبان نگاه زیبایتان. نسرین تقوی اسفند ۱۳۹۷